مناجات با خداوند و روضۀ سیدالشهدا
دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم نمانـده باطنی اصلا به ظاهـر دیـنم نگـاه کردم و دیـدم تـمام شد عـمرم هـنـوز جـاهـلـم و بـنـدۀ شـیـاطـیـنـم گـناه کـردم و از رو نـرفـتم و حالا مرا زمین زده این کوله بار سنگینم قـساوت دل آلـودهام سبب شده است امام عـصر خودم را اگر نـمیبـیـنم همیشه بر در این خانه محترم بودم مـنی که مستحـق نـاسـزا و نفـریـنم خودم اگر چه خودم را دگر نمیبخشم ولی به رحمت پروردگار خوش بینم درست نیست بیایم به خانه، میدانم اجازه هست کمی پشت خانه بنشینم؟ اگرچه شیعـه نبودم تـمام عـمرم را خوشم به لطف علی در صف محبینم شنیدهام که عـلی همدم فـقـیران بود در آرزوی علی سال هاست مسکینم خـدا کـنـد که بـیاید کـنـار من بـاشد خـدا کـنـد که بـیایـد زمان تـلـقـیـنـم مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست که اشک روضۀ عباس هست تسکینم شکستهای کـمرم را بلـند شو برویم سکینه را چه کنم من، شهید خونینم؟ هـزار شکـر که اُمُّ البـنـین نمیبـیـند چـقدر غنچۀ تیر از تن تو میچـینم |